شعر مادر از فروغ فرخزاد
طفلی غنوده در بر من بیمار
با گونه های سرخ تب آلوده
با گیسوان در هم آشفته
تا نیمه شب ز درد نیاسوده
هر دم میان پنجه من لرزد
انگشتهای لاغر و تبدارش
من ناله میکنم که خداوندا
جانم بگیر و کم بده آزارش
گاهی میان وحشت تنهایی
پرسم ز خود که چیست سرانجامش
اشکم به روی گونه فرو غلطد
چون بشنوم ز ناله خود نامش
ای اختران که غرق تماشایید
این کودک منست که بیمارست
شب تا سحر نخفتم و می بینید
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » کهکشان ( پنج شنبه 89/3/13 :: ساعت 9:9 عصر )
آلیانا آمینی :
خدای را مهلتی مهلتی
که این فرشتة جانگیر
دیرگاهی به انتظار پای فرسوده ست
شتاب کن؛ شتاب کن ربابه
ماه کامل چارده
برخاک پاک تو چهره بگشوده ست
ز چهره برکش حجب آن جامة اهورائی
که میزبانت خزانه دار بهشت موعود است
چه گفتی به گوش این خزانه دار زبردستی
که پیش تو هزار قفل بسته بگشوده ست
ستاره ای به شب نیست رفته موکب نور
ولی دلم حریم گدازه و دود است
که خانه ای داشتیم و امیدی و مادر
کنون که رفته ای و خانه و کومه نابود است
به انتظار تو نشستن عبادت محض است
شماتتم اگر بکنند که انتظار بیهوده ست
نزاید چون تو دیگر این پیرمادر گیتی
هما نظری که مرگش نیز؛ صبح مسعود است
شعر مادر فریدون مشیری :
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه دربر داشتن
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » کهکشان ( پنج شنبه 89/3/13 :: ساعت 9:9 عصر )
بیمارم ،مادر جان!
میدانم،میبینی
میبینم،میدانی
میترسی،میلرزی
از کارم،رفتارم،مادر جان!
میدانم ،میبینی
گه گریم،گه خندم
گه گیجم،گه مستم
و هر شب تا روزش
بیدارم،بیدارم،مادر جان!
میدانم،میدانی
کز دنیا ، وز هستی
هشیاری ،یا مستی
از مادر،از خواهر
از دختر،از همسر
از این یک، وآن دیگر
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » کهکشان ( پنج شنبه 89/3/13 :: ساعت 9:9 عصر )
مادر ای مهر آسمان افروز
گرمی ی کلبهء دل سردم
بیتو در انعقاد تنهایی
ماتمم حسرتم غمم دردم
در طراوت سرای باغ امید
شاخه های شکستهء زردم
بیتو تا زنده ام شکسته ترم
دل پر عقده را کجا ببرم
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » کهکشان ( پنج شنبه 89/3/13 :: ساعت 9:9 عصر )
مادر
نرفت از سرم هـــــر گز هوای تو مادر
هنوز می تپد این دل برای تو مـــــــــادر
چســـــــان زبان بگشایم که خجلت آهنگم
نکرده ام دل و جـــــــــان را فدای تو مادر
چه چـــــاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم
امید قلب حزینم لــــــــــــــقای تو مـــــــادر
چو شبنم است سرو برگ رنگ این گلشن
مدام میشنوم من صــــــــــــــــدای تو مادر
درین چمن که حضور جفاست مضمونش
چه نعمت است به عـــــــــالم وفای تو مادر
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » کهکشان ( پنج شنبه 89/3/13 :: ساعت 9:9 عصر )
یاد دارم کودکی بودم خرد
با صدای گرم مادر
هر صبحدم
در میان بستری نرم و تمیز
می گشودم چشم بر نور سفید
می گشودم دل بر نور امید
یاد دارم سفره خانه ما
بوی سنت می داد
داخل خانه ما
جلوه ای زیبا داشت
از زن ایرانی
جلوه ای از یک شمع
ذره ذره می سوخت
و نداشت پرو ایی
که به آخر برسد
کودکم هوش بدار
قبر مادر اینجاست
جای مادر خالیست
دل من تنگ شده
مادرم دیگر نیست
شعر مادر شاهین ز. رضایی
مرکز مقالات روانشناسی
مرکز مقالات روانشناسی
آمورش زبان برای کودکان
آمورش زبان برای کودکان
آمورش زبان برای کودکان
آمورش زبان برای کودکان
آمورش زبان برای کودکان
آمورش زبان برای کودکان
آمورش زبان برای کودکان
آمورش زبان برای کودکان
مرکز مقالات روانشناسی
مرکز مقالات روانشناسی
مرکز مقالات روانشناسی
مرکز مقالات روانشناسی
مرکز مقالات روانشناسی
مرکز مقالات روانشناسی
مرکز مقالات روانشناسی
Web Designer
Modo 401
ابزار کلیپ ساز
تبدیل و تغییر فرمت های بیش از 400 فرمت تصویری با XnView v1.95 Fi
تلفن گویا الماس
ابزار کارگاه وب1
آفیس فارسی
ابزارهای راهبرد
ابزارانیمیشن ساز9
Boris Collection
آموزش جامع Ansys انتقال حرارت سطح پیشرفته
آموزش جامع Ansys انتقال حرارت سطح مقدماتی تا متوسطه
SonyEricsson 4
سامانه ارسال و دریافت پیامک صبا
نرم افزار های گوشی نوکیا nokia 6600
iPhone Game&Fun
طاقچه
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.