ما که همسایه اشکیم ولی با دل تنگ/ گر لبی خنده کند یاد شما می افتیم!
یادت باشه عکستو برام بفرستی
آخه فردامیخوام ورق بازی کنم
تک دلم نیست
ازم پرسیدمنوبیشتردوست داری یازندگیتو؟گفتم زندگیمو!نپرسیدچرا؟بغض کرد،گریه کرد .....رفت!اماهیچ وقت نفهمیدکه همه زندگیم خودش بود.!
افسوس که عشق جاودانه نیست.عشق گل سرخیست که طاقت طوفان را ندارد. عشق یک خاطره سبز است که از آمدن پاییز میترسد
یادت باشه عکستو برام بفرستی
آخه فردامیخوام ورق بازی کنم
تک دلم نیست
ازم پرسیدمنوبیشتردوست داری یازندگیتو؟گفتم زندگیمو!نپرسیدچرا؟بغض کرد،گریه کرد .....رفت!اماهیچ وقت نفهمیدکه همه زندگیم خودش بود.!
افسوس که عشق جاودانه نیست.عشق گل سرخیست که طاقت طوفان را ندارد. عشق یک خاطره سبز است که از آمدن پاییز میترسد
میدونی اوج رفاقت کجاست؟به یاد رفیقی باشی که به یادت نیست، من الان تو اوج رفاقتام.
تمام امیدآسیابان به وزش باده تاآسیابش از کارنیافتده،قلبم آسیاب، خودم آسیابان ونفسهایت باد.!
باران رابه خاطررطوبتش گل رابخاطرلطافتش وتورابه خاطرمحبتت دوست میدارم
روی آن شیشه تبدار تورا"ها"کردم،اسم زیبای تورابانفسم جاکردم،شیشه بدجوردلش ابری وبارانی شد،شیشه رایک شبه تبدیل به دریاکردم، باسرانگشت کشیدم به دلش عکس تورا،عکس زیبای توراسیرتماشا کردم
تمام امیدآسیابان به وزش باده تاآسیابش از کارنیافتده،قلبم آسیاب، خودم آسیابان ونفسهایت باد.!
باران رابه خاطررطوبتش گل رابخاطرلطافتش وتورابه خاطرمحبتت دوست میدارم
روی آن شیشه تبدار تورا"ها"کردم،اسم زیبای تورابانفسم جاکردم،شیشه بدجوردلش ابری وبارانی شد،شیشه رایک شبه تبدیل به دریاکردم، باسرانگشت کشیدم به دلش عکس تورا،عکس زیبای توراسیرتماشا کردم
هنوز در به در کوچه های خاطره ام / هنوز اسم تو مانده گوشه حنجره ام /هنوز مثل نخستین نگاه عاشق تو / در انحصار غم عشق در محاصره ام
صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی از این دو دردناک تر
این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت ولی آهسته می گویم خدایا بی اثر باشد
گریه هامو تو ندیدی
هر چی گفتم نشنیدی
من کدوم عهد رو شکستم
که تو اس ام اس نمی دی ؟!
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست
شبی پرسیدمش با بیقراری به غیر از من کسی را دوست داری به چشمش اشک شد
از شرم ساری میان گریه هایش گفت آری
چرا رو نقاشی ها بی خودی سایه می زنی
این همه حرف خوب داریم حرف گلایه می زنی
اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو
چرا با حرفات و نگات بهم کنایه می زنی
عشق لالایی بارون تو شباست / نم نم بارون پشت شیشه هاست / لحظه ی شبنم و برگ گل یاس / لحظه ی رهایی پرنده هاست / لحظه ی عزیز با تو بودنه / آخرین پناه موندن منه
یل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم
میل صحرا گر کنی ? من سینه را صحرا کنم
نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم
سلام. این چه اخلاق بدیه که تو داری؟ چرا هر چی از آدم می گیری دیگه پس نمی دی؟
نمی گی من دلمو لازم دارم؟
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ،قلب کوچیک من.
ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشکای منو ببینی , چون من توی آبم.. آب جواب داد اما من میتونم اشکای تو رو احساس کنم چون تو توی قلب منی...
هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد.
صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی از این دو دردناک تر
این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت ولی آهسته می گویم خدایا بی اثر باشد
گریه هامو تو ندیدی
هر چی گفتم نشنیدی
من کدوم عهد رو شکستم
که تو اس ام اس نمی دی ؟!
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست
شبی پرسیدمش با بیقراری به غیر از من کسی را دوست داری به چشمش اشک شد
از شرم ساری میان گریه هایش گفت آری
چرا رو نقاشی ها بی خودی سایه می زنی
این همه حرف خوب داریم حرف گلایه می زنی
اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو
چرا با حرفات و نگات بهم کنایه می زنی
عشق لالایی بارون تو شباست / نم نم بارون پشت شیشه هاست / لحظه ی شبنم و برگ گل یاس / لحظه ی رهایی پرنده هاست / لحظه ی عزیز با تو بودنه / آخرین پناه موندن منه
یل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم
میل صحرا گر کنی ? من سینه را صحرا کنم
نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم
سلام. این چه اخلاق بدیه که تو داری؟ چرا هر چی از آدم می گیری دیگه پس نمی دی؟
نمی گی من دلمو لازم دارم؟
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ،قلب کوچیک من.
ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشکای منو ببینی , چون من توی آبم.. آب جواب داد اما من میتونم اشکای تو رو احساس کنم چون تو توی قلب منی...
هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد.
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند، اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند
دیشب فرشته ای فرستادم تااز تو مواضبت کنداماوقتی رسید توخواب بودی زود برگشت وگفت هیچ فرشته ای نمی تواند مواظب فرشته ای دیگر باشد